سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کژی، با دانش راست می شود . [امام علی علیه السلام]
 
پنج شنبه 94 بهمن 29 , ساعت 3:27 عصر

بِّـــــــسمِ اللَهِ الرَّحــــمَنِ الرَّحـــــِیم
دل من دیگر آن درد آشنا نیست
نگاهم   دیگر آن نگاه برق بلا نیست
زمانی   باز   می گردی   بسویم
که دیگر در دلم مهرو وفا نیست
جدائی نیست ای دل را زغمها
که بوی گل زبرگ گل جدا نیست
خوشا شبهای هجران و غم دل
که در بزم محبت جز ریا نیست
شدم خاک ره میخانه چندی
ندانستم که در مستان صفا نیست
اگر آهم نگیرد دامنت را
زبانم لال میگویم خدا نیست
صفای خلوت دل را بنازم
که آنجا یک سر مو هم خطا نیست
بگوش من مخوان افسانه عشق
که این بیگانه از دل آنها هما نیست
.
متن: از هما میز افشار...
عکس:انتظار(اولین شکوفه درخت آلوچه)

شکوفه
 


چهارشنبه 94 بهمن 28 , ساعت 11:35 صبح

فرازی از وصیت نامه شهید مفقودالاثرمدافع حرم علی اصغر شیردل
بعد از عرض سلام و احترام خدمت آقا امام زمان "عج" چند نکته ای را خدمت خانواده ی عزیزم عرض می نمایم

با توجه به شرایط کنونی و آغاز جنگ در سرزمین هایی که برای ما شیعیان دارای اهمیت خاصی از لحاظ قداست است و با توجه به بیم بی حرمتی و تخریب این اماکن مقدس توسط دشمنان اسلام تصمیم گرفتم تا با حضور در این اماکن نسبت به ادای دین هر چند ناچیز و کوچک اقدام نمایم تا شاید در دنیا و آخرت شرمسار خاندان رسول الله نباشم و در صورتی که لایق باشم به شعار "کلنا عباسک یازینب" جامه ی عمل بپوشانم و امیدوارم این لیاقت را در دنیا و آخرت بر اساس نظر ایشان کسب نمایم.

خانواده عزیزم: همیشه و در تمام اوقات صبر پیشه کنید و با ذکر، نام و یاد خدا به آرامش قلبی و روحی برسید و هرگاه عرصه بر شما بسیار تنگ شد همیشه یاد این مطلب باشید که لا یوم کیومک یا اباعبدالله همیشه عاشورا و وقایع آن را به یاد داشته باشید آنوقت خواهید دید که هیچ روزی مانند عاشورا نیست و هیچ مصائبی بالاتر از مصائب عاشورا نیست مبادا با گریه و شیون خارج از حد و غیر معقول باعث شادی دشمنان اسلام شوید همانطور که گفتم حضرت زینب (س) را الگوی خود قرار دهید.

پسر عزیزم امیرعلی جان شما را به انجام سه عمل بر اساس فرمایش رهبری توصیه می کنم در طول زندگی همیشه تحصیل ، تذهیب و ورزش را سر لوحه ی امور خود قرار بده و هر سه را به طور همزمان تقویت کن. اعمال واجب شرعی را هیچگاه ترک نکن و اعمال مستحبی را در حد توان انجام بده به معصومین به ویژه آقا امام حسین عنایت ویژه ای داشته باش هیچگاه خود را خارج از محضر آقا امام زمان فرض نکن تمام عرایض و شکوه هایت را به محضر ایشان ببر و این را به خاطر بسپار تا وقتی وارد میدان نشوی اعمال فوق موثر نخواهد بود...


برای شادی روح این شهید . تمام شهدای بزرگوار
صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم


سه شنبه 94 بهمن 27 , ساعت 1:45 عصر

بِّـــــــسمِ اللَهِ الرَّحــــمَنِ الرَّحـــــِیم
در حسرت گذشته پر شور کودک
مادر بروی سینه تو خوابم آرزوست
ای قبله گاه پاک و مقدس اگر رسم
بر اوج ماه بوسه بمحرابم آرزوست
مادر بخاکپای تو سوگند در جهان
پاکیزه تر ز مهر تو در سینه ای نبود
آلوده بود جز دل تو هر دلی که بود
مهری نبود کز پی ان کینه ای نبود
عمری گذشته از من خود نیز مادرم
اما هنوز پند  ترا گوش میکنم
گر دست لطف بر سر زلفان من کشی
دنیا و هرچه هست فراموش میکنم
پاسی ز شب گذشته و خوابم نمیبرد
ای جان فدای دیده شب زنده دار تو
چون کودکان خسته سراپا بهانه ام
بازار که باز مانده دلم بیقرار تو
تا باز خواب راحتم آید بنیمه شب
بیدار باش و قصه بگو از جوانیت
اندوه و درد تانبرد خواب چشم من
دستم بگیر با همه مهربانیت
جز جان بی بها نبود هیچ در کفم
شایسته نثار تو وخاکپای تو
با آنکه شرم آیدم از خانه خراب
خالی مباد در (دل) ویرانه جای تو

عنوان شعر:(برای مادرم) از هما میر افشار...عکس:انتظارگل


سه شنبه 94 بهمن 20 , ساعت 3:38 عصر

بِّـــــــسمِ اللَهِ الرَّحــــمَنِ الرَّحـــــِیم
مدافعان

آنها کلنا گفتندو رفتند
انها سر بند یا زینب را بستندو رفتند
انها مرد عمل بودند وما مرد حرف
ما جان ندادیم و آهنها جان خویش را از کف دادند

ما دست عمل را بستیم        آنها بند پوتین رابستند
ما از عاشقی دم زدیم         آنها عاشقی کردند
ما تشنه ی شهادت بودیم      آنها شهادت را چشیدند
ما حرف از تفنگ زدیم      آنها تفنگ را دست گرفتند
ما از مردانگی دم زدیم       آنها مردانگی را ثابت کردند
ما رجز خواندیم               آنها جنگیدند
ما عقب کشیدیم                
آنها به پیش رفتند
ما از خون گفتیم              آنها خون را دیدند
ما از دشمن گفتین           آنها دشمن را پر پر کردند
ما از عاشورا گفتیم         آنها عاشورا رابا چشم خویش دیدند


ما از نیزه ها گفتیم              نیزه ها بر سرهاشان بوسه زدند
مااز دفاع فقط و فقط دم زدیم    آنها مدافع شدند

گل تقدیم شما(متن: انتظار...طراح:انتظار)گل تقدیم شما


جمعه 94 بهمن 16 , ساعت 7:35 عصر

من دخترم!دختری بر فراز اسمان ها که دنبال پدر خویش میگردد
من نرگسم!نرگسی که هر لحظه حسرت اغوش پدر را در دل کوچک دارد
من مادرم!مادری که داغ پسر دُردانه اش را بر دوشش میکشد
من خواهرم! خواهری که هر لحظه چشمانش به در دوخته شده و عطر نرگس پیراهنت را میبوید تا تو بیایی!
من همسرم!همسری که تنها میان این جماعت رنگین دنبال تو!دنبال همدم زندگی اش میگردد!
من پدرم!پدری که دیدن دوباره ات حسرتی شده بر ان دل تنگش
من برادرم!برادری که حاضر است قدم بردارد و هر جای دنیا هم که شده تو را پیدا کند در اغوش بکشد
میبینی!!ما خانواده ات هستیم!خانواده ای که هر لحظه چشم به راه تو ایم تا تو بیایی
بیا برادر!بیا و عطر نرگس دخترت را در مشامت غرق کن
اسماعیل جان!نرگست هوایش بارانی شده بیا و با افتاب چشمانت هوای بارانی اش را رنگین کمانی کن

اسماعیل خانزاده


   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ