چهارشنبه 94 اسفند 5 , ساعت 4:6 عصر
بِّـــــــسمِ اللَهِ الرَّحــــمَنِ الرَّحـــــِیم
دل دیوانه دیشب عالمی داشت
جدا زان چشم غمگینت شبی داشت
شبی بود و شرابی بود و حالی
بداغ سینه سوزت مرهمی داشت
حریمی بود و ساغر پر می ناب
در آن خاموشی شب?مرحمی داشت
چنان شد بی خبر از عالم جان
کزین عمر گران گویی دمی داشت
نبودش شکوه از بی همزبانی
خدا را شکر?دیشب همدمی داشت
صفای این غم دیرین بنازم
که با دل رشته های محکمی داشت
سحر چشم هما چون غنچه گل
هنوز از شبنم اشکی نمی داشت
متن: هما میر افشار..عکس: انتظار
نوشته شده توسط | نظرات دیگران [ نظر]