جمعه 95 مرداد 29 , ساعت 9:23 عصر
ز دیده دارم آرزو، به دل بود هوای تو حسرت عمر من شده دیدن کربلای تو حسین من، حسین من ز دیده دارم آرزو، به دل بود هوای تو حسرت عمر من شده دیدن کربلای تو ز کودکی شدم اسیر، به بند عشقت ای حسین مانده بگوش جان من، نوای آشنای تو حسین من، حسین من منم غلام کوی تو، مَست می سبوی تو که توشه گیرد این دلم، بذکر با صفای تو حسین من، حسین من ذکر حسین حسین من، ذخیره ی قیامت است قسم به جان مادرت، که می زنم صدای تو حسین شوم فدای تو، فدای کربلای تو
عبدالرضا هلالی
نوشته شده توسط | نظرات دیگران [ نظر]