بسم الله الرحمن الرحیم
دلم خواهد که من یار تو باشم /همیشه من مدد کار تو باشم
امیدم هست اندر غربت تو / انیس و یار و غمخوار تو باشم
زیباترین صحنه ی عشق را در عالم به محبت مادر تشبیه کرده اند. می گویند در بازار محبت آنکه بیش از همه عاشقی کند، نمی تواند اندکی از مهر مادر را ترسیم کند. خداوند این محبت را در دل مادر به ودیعت نهاد تا مردم معنای عشق را دریابند. حال اگر این محبت دو سویه باشد، صحنه ی زیباتری ترسیم می شود. آری، چه زیباست عنایت مادر به فرزند و ارادت فرزند به مادر. این غایت و نهایت عشق است.
دوران جهاد، دوران رشد و شکوفایی این محبت بود. دوران دفاع مقدس عرصه ای بود که مظهر تجلی لیله ی فاطمی شد. در این راه برخی بودند که گوی سبقت را از بقیه ربودند، و بعضی رزمندگان «لشگر ویژه 25 کربلا» در این مسیر، صبر ورزیدند و آن قدر در وادی عشق، ارادت خالصانه نشان دادند تا اینکه «مادر» آنها را مورد عنایت خویش قرار داد. سردار خستگی ناپذیر فرمانده دلاور و تکاور «صابرین 1 لشگر 25 کربلا» شهید جاویدالاثر سید جلال حبیب الله پور شاهد این سخن است، او که با عشق و با عنایت مادر، و ذکر یازهرا س، عملیاتهای یگان ویژه صابرین را در شمال غرب کشور با رزمندگان تکاور صابرین پیش می برد و در بیش از پنجاه عملیات برون مرزی برای پاکسازی گروهک تروریستی پژاک در شمال غرب، شرکت نموده بود و چندین بار تا سر حد شهادت پیش رفت و آسیب های جدی از ناحیه گردن و زانوانش دید اما هیچ وقت جایی بازگو نکرد و میگفت درد برای خدا لذت دارد و ناب شدن بی ذوب شدن هرگز میسر نیست.
سید جلال عزیز در جنگ سخت؛ «دوران دفاع مقدس» همراه با رزمندگان لشگر خط شکن 25 کربلا در عملیاتهای مختلف به فرماندهی سرداران شهید حاج بصیر، طوسی، نوبخت، علیزاده و خوشنویس حماسه ها آفریدند.
سید جلال عزیز در جنگ نیمه سخت؛ «عرصه ی امنیتی» در عرصه ی اقدامات غافل گیرانه ی امنیتی و مقابله با آشوبها و بحرانهای داخلی توانمندی بالایی داشت و از این توانمندی برای کمک به سربازان گمنام وزارت اطلاعات از او بهره گرفته شد و در خرداد ماه 84 برای دستگیری سران ضد انقلاب در روستاهای شهرستان سلماس با فرماندهی سید عزیز و فداکاری و ایثار او و یارانش چنان ضد انقلاب را قلع و قمع نمودند که مسئولین استان آذربایجان غربی را به اعجاب و تحیر در آوردند.
سید جلال عزیز در جنگ نرم و در مواجهه با بحران ها و آشوب های داخلی و مقابله با فتنه هایی همچون 18 تیر 78، جریان براندازی ملی-مذهبی در سال 79، از بین بردن حرکت های ضدانقلابی و تحرکات خزنده و پنهان فتنه گران 88 در راستای رسالت پاسداری نقش برجسته ای در آرامش بخشی به فضای جامعه ی ایران اسلامی و تقویت سنگرهای دفاع فرهنگی ایفا نمود.
سید جلال عزیز؛ یکی از بهترین های صابرین 1 بود که کمتر حرف می زد و بیشتر مرد عمل بود، او که به ظاهر قد متوسط داشت، اما مغزی متفکر و دانش نظامی زیادی داشت. سید شهید ما، فرمانده تیم های عملیات های ضربتی شامل عملیاتهای تاخت و تاز سریع، عملیاتهای بازدارنده و عملیاتهای نجات در شمال غرب کشور بود. او که داوطلب اغلب ماموریت های پیاده سبک مربوطه به هوابرد، یورش هوایی در تداوم آموزش بود. او از نیروهای نخبه ی دوره آموزش فرماندهی و کنترل صابرین 1 سپاه بود.
شهیدان سید محمود موسوی، کمیل صفری تبار، محمد منتظر قائم، محمد محرابی، محمد غفاری از دانش آموختگان جوان مکتب «فاطمی» هستند که در سال 1390 به فرمان فرماندهی کل قوا حضرت امام خامنه ای لبیک گفته و از مواضع دفاعی در شمال غرب کشور خارج شده و در مقابل ایادی استکبار قد علم کردنند و به مبارزه و جهاد برخاستند و نتیجه ی این جهاد مشخص است. آن که برای عقیده می جنگد هر کجا باشد همیشه پیروز است و این سنت روزگار است. شهریور ماه سال 1390 پیشکسوتان و جوانان یگان صابرین به حال شهدای گردان قمربنی هاشم (ع) به فرماندهی سردار شهید جعفرخانی غبطه خوردند و سید جلال عزیز در سوگ فراقشان آرام آرام گریست و از خدای خویش تمنای شهادت نمود و امروز ما، در اردیبهشت ماه 94 به حال سید جلال جاویدالاثر، معروف به شهید چمران صابریــن 1 غبطه می خوریم و در شب وفات حضرت زینب (س) گرد هم می آییم تا از خاطرات آن سردار بی مزار مدافع حرم بشنویم، شاید ما هم به قافله ی خونین «لاله های زهرایی» برسیم! حضرت حق را خواستاریم تا ما را به روزی سرشار از برکت امام حکیم مان خامنه ای عزیز مرزوق سازد و ولایی بودن و مجاهدت و فهم زیستن انقلابی را تقدیرمان سازد و ان شالله به حق دوستان شهیدمان ما را به پدران و برادران و همسنگران و همرزمان شهیدمان برساند.